در باره ی آموزش :
انسان از زمانی که به دنیا می آید دو نقش اساسی دارد  : 1)آموزش  2) خدمت
همیشه به ما گفته اند : ز گهواره تا گور دانش بجوی ...اما دانش نباید فقط حفظیات و در حد اطلاعات عمومی باشد آن آموزشی خوب است که کاربردی شود تا به ما چگونه زندگی کردن و خدمت کردن را بیاموزد .ما باید عملا آموزش ببینیم...

آموزش گرفتن سن و سال خاصی ندارد .ما در همه زمان و در همه ی سنین  باید در حال آموزش دیدن باشیم.

در کنگره می گویند :"اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی..." من قبل از ورودم به کنگره فکر می کردم همه چیز را می دانم اما وضعیت زندگی در قبال مسافرم نشان دهنده ی دانش اندک من در مقوله ی اعتیاد بود ، آن وقت بود که فهمیدم کجای کار قرار دارم
اوایل آموزشها برایم معنی نداشت و اینهمه تکرار مرا خسته می کرد ،اما کم کم فهمیدم تکرار است که باعث یادگیری می شود ...و فکر میکنم منیت و غرور من بود که مانع از پذیرش آموزشها می شد
باید بدانیم در مقوله ی کسب آموزش تا خود شخص نخواهد کسی نمی تواند به او کمک کند .
برای کسب دانش نیاز به داشتن یک سری ملزومات است و منابع موجود در نشریات مانند سی دی ها و... و همین کارگاههای آموزشی  بهترین راه برای کسب آموزش است ...
در باره ی خدمت:
من اگر خوب آموزش ببینم میتوانم خدمت گذار خوبی باشم خدمت می تواند حمایت از سبد ،لبخند زدن به تازه وارد، مشاوره خوب دادن و... باشد نوع خدمت مهم نیست مهم آن حال خوبی است که بعد از خدمت به دست می آوریم
در یک کلام خدمت یعنی حل شدن در کنگره ...(همچون شیرینی شکر که بعد از حل شدن در آب چندین برابر میشود  )
خدمت کردن به نوعی باز پرداخت بدهی من به کنگره است .
اگر می خواهیم جهان بینی ما عوض شود باید آموزش ببینیم و خدمت کنیم...خلاصه ی کلام :خدمت یعنی "لذت"و"عشق ورزیدن بدون قید و شرط"...